[RB@Blog_Title]

  • نویسنده :
  • بازدید : [۳۲۴] مشاهده
  • دسته بندی : دسته: حقوق تجارت ,

شرایط شکایت کیفری چک:

 شاکی باید ظرف مدت 6 ماه از تاریخ سررسید چک، برای برگشت زدن آن اقدام کند و نیز تا 6 ماه از تاریخ گواهی عدم پرداخت اقدام به شکایت نماید.
 شکایت کیفری را فقط علیه صادر کننده میتوان مطرح کرد. در فرآیند شکایت کیفری، کسانی که پشت چک را امضا کرده اند، مسئولیتی ندارند.
 واگذار کردن چک به دیگری، قبل از برگشت خوردن، چک را حقوقی نمی کند؛ اما اگر پس از برگشت خوردن، چک را انتقال دهید، چک حقوقی خواهد شد.
مواردی که صادر کننده ی چک قابل تعقیب کیفری نیست:
1. ثابت شود چک سفید امضا داده شده است.
2. در متن چک وصول وجه آن منوط به تحقق شرطی باشد.
3. چک بابت تضمین باشد.
4. وصول وجه چک منوط به تحقق شرطی بوده است.
5.چک بدون تاریخ یا وعده دار صادر شده باشد.

ادامه مطلب
  • نویسنده :
  • بازدید : [۳۲۸] مشاهده
  • دسته بندی : دسته: حقوق تجارت ,

 عقد اجاره

انــــــــواع اجـــــــــاره

اشــــــــیاء
حیـــــــوان
اشــــخاص

تعــــــــریف عقــــــد اجـــــــاره:
تملـــیڪ منفعت به عوض معلوم (مــــــاده ۴۶۶ ق. م)

طرفین:
اجــــاره اشیاء موجر، مستاجر
اجــــاره اشخاص اجیر، مستاجر

مالڪیت مستاجــر بر منافع عین موقتے است، برخلاف مالڪیت عین ڪه دائمی است.لذا اجاره دائمے باطل است
اجـــــاره به مدت عمر موجریا مســــتاجر باطل است.

به موجب عقد اجاره،مستاجر مالک منافع عین مستاجره می گردد.

 مورد اجاره ممکن است، اشیاء، حیوان یا انسان باشد.

عین مستاجره بایستی معلوم و‌معین باشد درغیراینصورت اجاره باطل است.

دراجاره اشیاء قید مدت اجاره لازم است درغیراینصورت اجاره باطل می باشد.

عقد اجاره بشکل دایمی باطل می باشد همچنین است،اجاره بمدت عمر موجر یا مستاجر.

عین مستاجره،شرط صحت اجاره می باشد و اگر موجرقدرت بر تسلیم آن نداشته باشداجاره باطل است

صحت عقد اجاره،منوط به انتفاع از عین با بقاء اصل آن است.

موجر بایستی یا مالک عین باشد یا مالک منافع عین مستاجره.

مستاجر میتواند مورد اجاره را بغیر،اجاره دهد،مگر اینکه درعقد اجاره،خلاف آن شرط شده باشد که تخلف از شرط موحب ابطال اجاره است.

اجاره مال مشاع مجازاست لیکن،موقوف به اذن شریک است و تسلیم بدون اذن شریک،این حق را به موجر می دهد که خلع ید مستاجر را ازدادگاه بخواهد‌ و درصورتی که از مستاجر از اشاعه بی اطلاع باشد،می تواند فسخ اجاره را بخواهد.

تسلیم عین مستاجر با موجر است و درصورت امتناع اجبار می شود و در صورت تعذر ،مستاجر خیار فسخ دارد و تا زمانی که عین احاره به مستاجر تسلیم نشده است،از پرداخت اجاره بها می تواند خودداری کند.
 
موجر بایستی عین مستاجره را بشکلی تسلیم مستاجر نماید که وی بتواند استفاده مطلوب و لازمه را از مورد اجاره بببرد در غیراینصورت،تسلیم انجام نشده است.

اگر مورد اجاره،در زمان اجاره معیوب بوده است بموجب خیار عیب،مستاجر می تواند:

۱) اجاره را فسخ کند،که فسخ اجاره از همان آغاز مدت،اجاره را منحل می سازد.

۲) به همان نحوی که هست با تمام اجرت قبول کند

اگر موجر به طریقی رفع عیب نماید که موجب ضرر مستاجر نگردد،مستاجر حق فسخ ندارد.

خیار عیبی که جهت فسخ اجاره است ناشی از:
۱) عیب موجب نقصان منفعت
۲) عیب موجب صعوبت در انتفاع

خیار عیب اعم از اینکه بعد از عقد و تا زمان ،قبض منفعت در عین مستاجره بوجود آید موجب حق فسخ است و اگر عیب در اثنای اجاره بوجود آید،نسبت به بقیه مدت موجب خیار می باشد.

از بین رفتن قابلیت انتفاع و ناتوانی در عدم رفع عیب اجاره را باطل می سازد.

اگر مورد اجاره بشکل عین کلی باشد و‌معیوب باشد،موجر الزام به تبدیل می گردد،اگر تبدیل ممکن نبود در آنصورت مستاجرحق فسخ خواهد داشت.

حق فسخ در فرض عدم‌تبدیل فرد معیوب.ناشی از خیار تعذر تسلیم است

حادثه ای که بموجب آن عین مستاجره،کلاً یا بعضاً تلف شود،از زمان تلف. نسبت به مقدار تلف شده.منفسخ می شود و نسبت به بعض آن،مستاجر می تواند اجاره را نسبت به بقیه فسخ کند یا به نسبت قسمت بی عیب،مال الجاره را کسر می کند.

موجر در طول مدت اجاره نمی تواند در عین مستاجره تغییری دهد که منافی مقصود مستاجر باشد در غیر اینصورت،و در فرضی که تغییرات قابل رفع نباشد،مستاجرحق فسخ خواهد داشت.

اگر بواسطه خرابی،تعمیراتی در عین مستاجره بوجود آید،مستاجر نمیتواند مانع شود،و اکر بواسطه رفع عیب اعم از جزیی یا کلی،مستاجر نتواند از عین آن،منتفع شودحق فسخ اجاره را دارد.

اگر بواسطه ممانعت مستاجر،خرابی به عین مستاجره وارد شود،مسئول خسارت ناشی از ممانعت ناروای اعمال خود می باشد.

هر هزینه و‌تعمییراتی که در عین مستاجر لازم باشد،با موجر است مگر آنکه خلاف آن شرط شده باشد.
هرگاه مستاجر در عین مستاجر برخلاف توافق،تعدی یا تفریط نماید،و‌موجر نتواند مانع شود،موجر حق فسخ دارد.

اثبات تعدی و‌تفریط مستاجر با موجر است.

مزاحمت شخص ثالث برای عین مستاجره:
۱) اگر قبل از قبض باشدمستاجر حق فسخ دارد.
(اگر فسخ نکرد،می تواند رفع مزاحمت و‌مطالبه اجرتد المثل نماید  مزاحم)
۲) مزاحمت بعد از قبض ،مستاجر حق فسخ ندارد و فقط می تواند به مزاحم رجوع کند.

اعسار مستاجر به موجرحق فسخ می دهد.

ضامن مال الاجاره ضامن اجرت  المثل نیست.

عقد اجاره در دو فرض بموت موجر یا مستاجر،باطل می شود:
۱)فوت موجر و فرض حالتی که فقط بمدت عمر خود مالک منافع عین مستاجره بوده باشد.
۲) شرط مباشرت مستاجر شده باشد.

اقساط آینده مال الاجاره،بموت مستاجرحال نمی شود.

اجاره خدمه کارگر به شرط:
۱)ذکر مدت معین
۲) انجام کار یا امر معینی


ادامه مطلب
  • نویسنده :
  • بازدید : [۳۱۴] مشاهده
  • دسته بندی : دسته: حقوق تجارت ,

نکاتی حقوقی در تنظیم اسناد تجاری و ثبت معاملات

 تجارت و معامله کردن دارای نکاتی است که لازم است هر فردی قبل از انجام تجارت و معامله به آن ها توجه کند.
تنظیم اسناد تجاری و ثبت معاملات شامل نکاتی بوده که لازم است هر فردی قبل از معامله و تجارت نسبت به آن آگاهی داشته باشد.
 
این نکات برگرفته شده از بزرگترین آیه قرآن کریم یعنی آیه 282 سوره بقره است که شامل موضوعاتی مثل تنظیم اسناد تجارتی هستند که به شرح ذیل بیان می‌شود:
برای حفظ اعتماد و خوش‏بینی به همدیگر، آرامش روحی طرفین و جلوگیری از فراموشی، انکار و سوءظن، باید بدهی‏ها نوشته شود. مبلغ قرارداد مهم نیست، حفظ اطمینان و حق‌الناس مهم است. تأکید اسلام بر نوشتن در زمان جاهلیت بوده است که در کل مکه هیچ بی‌سوادی نبوده است و در کل جزیره العرب هم 17 نفر باسواد بوده‌اند.

ادامه مطلب
  • نویسنده :
  • بازدید : [۳۳۳] مشاهده
  • دسته بندی : دسته: حقوق تجارت ,
انواع اسنادی که در ارتباط با حق انتفاع تنظیم می‌شود

اسنادی که در ارتباط با حق انتفاع ممکن است در دفاتر اسناد رسمی تنظیم و ثبت شود از این قبیل می‌باشند:

الف _ عمری که به موجب آن مالک حق انتفاع از مال خود را برای شخصی به مدت عمر خود یا عمر منتفع یا عمر شخص ثالثی برقرار می‌کند. در عمری به اعتبار اینکه حق انتفاع به عمر چه کسی برقرار می‌شود، سه نوع سند تنظیم می‌گردد.

ب _ رقبی که به موجب آن مالک حق انتفاع را برای مدت معینی برقرار می‌کند.
ادامه مطلب
  • نویسنده :
  • بازدید : [۲۸۴] مشاهده
  • دسته بندی : دسته: حقوق تجارت ,

ضمان درک

درک به معنی جبران کردن و در معنی دیگر فساد و ظلمت به کار می رود.
خود عقد بیع، بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد. ضمان درک ثمن و مبیع ناشی از عقد بیع است. ضمان معاوضی است چون عقد بیع یک عقد معاوضی است.
 ضمان درک ویژه بیع هم نیست ویژه هر عقد معاوضی هم است. در هر عقد معاوضی طرفین معاوضه ضامن درک مالی هستند که به دیگری می دهند.

بنابراین نکات مهم این است:
1) ضمان درک ناشی از خود عقد و معاوضه است و کسی دراینجا ضامن نمی شود.
2) ضمان درک ویژه بیع هم نیست و در هر عقد معاوضی جریان دارد.
3) منحصر در بحث استحقاق هم نیست.
4) با ضمان عهده فرق می کند.

بعضی فقها می گویند ضمان درک را نمی توان اسقاط کرد.
درک در ضمان درک مبیع به معنای فساد و ظلمت است.
ضمان درک ثمن: مسئولیت مشتری از خسارات ناشی از درک ثمن به بایع. (ماده 362ق.م)
ضمان درک مبیع: مسئولیت بایع از خسارات ناشی از درک مبیع به مشتری.
بایع ضامن درک مبیع: متعهد است ناشی از خسارات درک مبیع.
ضمان دراینجا به معنی تعهد و مسئولیت است.
یعنی بایع تعهد دارد در برابر هر مشکلی که در مبیع وجود دارد ضامن شود. مثلا بایع خانه را به من فروخته است، بعدا معلوم می شود که این خانه متعلق به دیگری است دراینجا بایع ضامن است.


خسارات وارده مشتری از ناحیه درک مبیع:
1) ثمن
2) اجرت منافع مستوفات
3) اجرت منافع غیرمستوفات
4) هزینه ها
در ضمان درک مبیع فقها می گویند که مشتری حق دارد تمام ثمن را از بایع بگیرد. در مورد اجرت منافع غیرمستوفات و هزینه ها شرط دارد، اگر مشتری نمی دانست که فضولی نیست و مالک نیست(جهل مشتری به فضولی) اما در صورتی که می دانست بر اساس قاعده اقدام هیچ دو مورد بالا را نمی تواند بگیرد.
مورد سوم و چهارم در فقه غرامت نامیده می شود. غرامت ضرری است که بدون هیچ امکان مقابلی (نفعی، سودی) بر انسان وارد می شود. یکی از مصادیق غرامت تاوان است. پس در حقیقت بایع ضامن خسارات و غرامت هایی است که از ناحیه درک مبیع به مشتری وارد شده است. بایع متعهد است تمام خسارات ناشی از مشکل دار بودن مبیع را به مشتری پرداخت کند.
مشتری ضامن درک ثمن است و بایع ضامن درک مبیع است.
در برابر مالک خریدار(مشتری) هیچ حقی ندارد. مشتری حق دارد خسارات وارده را از بایع بگیرد و بایع متعهد است که این خسارات را بپردازد.


ادامه مطلب